عــــــــــــــــــشق ممنـــــــــوع


بانو ...

تمام واژه هايم را برايت قرباني کرده ام ؛

به طواف چشم هايت آمده ام ...

بر کعبه ي دل ات دخيل بسته ام

حج امسال ام مقبــــــــــول .
 

[ شنبه 27 خرداد 1391برچسب:بانو,مطالب عاشقانه,عشق ممنوع,دلشکسته , ] [ 21:53 ] [ AMIN ]


صبرت که تمام شد نرو...

معرفت تازه از آن لحظه آغاز ميشود

 


پيش خدمت؟؟!!!!

يک فنجان محبت

لطفا....



زندگي يک فنجان قهوه تلخ است

هنگامي که تو از پشت پنجره خيره به باراني،

نشسته بر صندلي




من انتظار تو را مي کِـــشم

تو مرا از انتظارت مي کـُـــشي ...

لعنت بر هر چه فتحه و ضمه وکسره




سلام کافه چي..

امشب نهقهوه ميخورم نه حتي چيز ِ ديگري

فقط برايش يک پيغام دارم !

اگر آمد به او بگو !

فلاني گفت :

تو که باشي مرا هيچ باکي از هيچ جاده اي نيست ،

با تو تا نا کجا هم مي آيم ،

حتي تا پشت ِ کوه ِ قاف !

تو فقط باش ،

همين !



"دستم" را بگير

و مرا ببر به دور "دست" هايي که

در "دست رس " هيچ "دستي" نباشم...



شب بود

چشمهاي ساکتم را بستم

به اين اميد که وقتي چشم باز ميکنم

تو باشي....

نگران نباش..صدسال ديگر سني نيست!






پس از 11 سال زوجي صاحب فرزند پسري شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسيار دوست

داشتند.فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزي مرد بطري باز يک دارو را در وسط آشپزخانه

مشاهده کرد و چون براي رسيدن به محل کار ديرش شده بود به همسرش گفت که درب بطري را

ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد.پسر بچه کوچک

بطري را ديد و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسموميت

شديد شد و به زمين افتاد. مادرش سريع او را به بيمارستان رساند ولي شدت مسموميت به حدي بود

که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسيار از

اينکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت.وقتي شوهر پريشان حال به بيمارستان

آمد و ديد که فرزندش از دنيا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان

آورد.فکر ميکنيد آن سه کلمه چه بودند؟شوهر فقط گفت: "عزيزم دوستت

دارم!"عکس العمل کاملاً غير منتظره شوهر يک رفتار فراکُنشي بود. کودک

مرده بود و برگشتنش به زندگي محال. هيچ نکته اي براي خطا کار دانستن مادر

وجود نداشت. بعلاوه اگر او وقت ميگذاشت و خودش بطري را سرجايش قرار مي

داد، آن اتفاق نمي افتاد. هيچ دليلي براي مقصر دانستن وجود ندارد. مادر

نيز تنها فرزندش را از دست داده و تنها چيزي که در آن لحظه نياز داشت

دلداري و همدردي از طرف شوهرش بود. آن همان چيزي بود که شوهرش به وي

داد.گاهي اوقات ما وقتمان را براي يافتن مقصر و مسئول يک روخداد صرف مي

کنيم، چه در روابط، چه محل کار يا افرادي که مي شناسيم و فراموش مي کنيم

کمي ملايمت و تعادل براي حمايت از روابط انساني بايد داشته باشيم. در

نهايت، آيا نبايد بخشيدن کسي که دوستش داريم آسان ترين کار ممکن در دنيا

باشد؟ داشته هايتان را گرامي بداريد. غم ها، دردها و رنجهايتان را با

نبخشيدن دوچندان نکنيد.اگر هرکسي مي توانست با اين نوع طرز فکر به زندگي

بنگرد، مشکلات بسيار کمتري در دنيا وجود مي داشت.حسادت ها، رشک

ها و بي ميلي ها براي بخشيدن ديگران، و همچنين خودخواهي و ترس را از خود

دور کنيد و خواهيد ديد که مشکلات آنچنان هم که شما مي پنداريد حاد

نيستند.

مـا عــادت کـردیـم وقـتـی تـوی خــونـه فــیـلم مـی بـیـنـیم ، تمام که شد و بـه تـیتـراژ رسـید دسـتـگاه رو خـامــوش مــی کـنـیـم یـا اگــه تـوی ســیـنما بـاشــیم ســالـن رو تــرک مـی کــنـیم .

مـا تـوی زنــدگـیـمون هـم هـیـچ وقــت کــســانی کــه زحــمـت هـای اصــلـی رو بــرای مــا می کشن نـمی بـیـنیم ، ما فـــقـط کــســانـی رو دوســت داریـم بـبـینـیم کــه بــرامـون نـقـش بــازی مـی کـنن ... 

[ جمعه 19 خرداد 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشقی,, ] [ 20:9 ] [ AMIN ]

هفت بار خویشتن را خوار یافتم :

نخست آن که دیدم به امید سرفرازی جامه خواری به تن کرده است.

دوم آنگاه که دیدم در برابر راست قامتان جست و خیز می کند.

سوم آنگاه که او را در گزینش میان سخت و آسان آزاد گذاردند و او آسان را بر گزید.

چهارم آنگاه که گناهی انجام داد و سپس خود را دلداری داد که دیگران نیز همگی چون او گناه می کنند.

پنجم آنگاه که از سستی خویش رنجها دید و بردباری اش را نشان توانمندی اش شمرد.

ششم آن زمان که زشت چهره ای را خوار شمرد-حال آنکه چهره ی یکی از نقابهای خود او بود .

هفتم آن زمان که به ستایش زبان گشود و اندیشید که کار نیکویی انجام داده است. 

[ جمعه 19 خرداد 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته, ] [ 20:7 ] [ AMIN ]

نسیم ملایم مهربانیت

روح بی تابم را نوازش می دهد

با تو پنهانی ترین عمق وجودم

نورباران می شود

باران رحمت بودنت

ترس از با خود بودن را می شوید

کویر هستی ام را آبیاری می کند

و نغمه عشق را بر لبانم جاری می سازد

چه زیباست با تو بودن

چه زیباست زندگی را با تو پرواز کردن

چه زیباست شوق هستی را با تو سر دادن

و چون مرغ خوش آهنگی بر شاخه لرزان حیات آشیان ساختن

چه زیباست هستی را از نگاه تو دیدن

و چون نیایش از لبان تو جاری شدن

در موسیقی آب با تو نواختن

در چشمه با تو جوشیدن

ترس ها را شستن

در پی محو نقش ها

و بی رنگی رنگ ها رفتن

و زندگی را چون شعری نو

دوباره سرودن 

[ یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته, ] [ 15:56 ] [ AMIN ]

روزگار را نمی فهمم! من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند ، این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند. همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی آوریم پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم. انسان عاشق زیبایی نمی شود. بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!

انسان های بزرگ دو دل دارند: دلی که درد می کشد و پنهان است ، دلی که میخندد و آشکار است. همه دوست دارند که به بهشت بروند، ولی کسی دوست ندارد که بمیرد . عشق مانند نواختن پیانو است. ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری، سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی. دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم.

اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود. عشق در لحظه پدید می آید. دوست داشتن در امتداد زمان. و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است. راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود. انسان چیست ؟ شنبه: به دنیا می آید. یکشنبه: راه می رود. دوشنبه: عاشق می شود. سه شنبه: شکست می خورد. چهارشنبه: ازدواج می کند. پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد. جمعه: می میرد 

[ پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته, ] [ 22:24 ] [ AMIN ]

قول داده ام...

گاهـــــــی

هر از گاهـــــی

فانـــــوس یادت را

میان این کوچه های بی چراغ و بی چلچلـــــــه، روشن کنم

خیالت راحــــــت! من همان منـــــم؛

هنوز هم در ین شبهای بی خواب و بی خاطـــــره

میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم

اما به هیچ ستاره‌ی دیگری سلام نخواهــــــم کرد 

[ پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته, ] [ 22:23 ] [ AMIN ]

عذر خواهی همیشه بدان معنا نیست که تو اشتباه کرده‌ای و حق با آن دیگری است.

گاهی عذر خواهی بدان معناست که آن رابطه بیش از غرورت برایت ارزش دارد. 

[ پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته, ] [ 22:23 ] [ AMIN ]

آنقــدر مــــرا سرد کـــرد ؛

از خــــودش .. از عشـــق

کــه حـــالا بــه جـــای دلبستن ، یــــخ بستــه ام!

آهــــای !!! روی احســاســم پــا نگذاریــد

لیـــز می خوریــد! 

[ پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته,خونه خدا, ] [ 22:22 ] [ AMIN ]

خورشید که رفت بیا

چشم به راه آمدن توام،بیا، هر شب بیا

از ستاره ها نشان مرا بپرس

از مهتاب سراغ مرا بگیر

از سکوت کهکشان ها ، زمزمه ی مهرجوی مرا با خود بشنو!...

آن را که ما است،

آن را که دو نیمه را یک سیب کرده است،

آن که دو نیمه را یک خویش کرده است،

دریاب! 

[ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته, ] [ 16:37 ] [ AMIN ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد
درباره وبلاگ

سلام دوستان من امین هستم 18 ساله از کرج امیدوارم از وبلاگ خودتون خوشتون بیاد نظر یادتون نره
آرشیو مطالب
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 60
بازدید هفته : 78
بازدید ماه : 178
بازدید کل : 43323
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 50
تعداد آنلاین : 1


فال حافظ